هروقت میخوام باهات صحبت کنم هاج و واج میمونم که با چی، کلماتم رو شروع کنم با چه جمله ای ، نمیدونم باید سلام بگم نمیدونم باید صلوات بفرستم نمیدونم باید اسم محبوبت رو ببرم نمیدونم اما با هرچی شروع کنم دوست دارم سریع به اوج صحبتم برسم  و در اوج اونقدر بمونم بمونم که دیگر توانی برام نمونه ای اله من ای خالق من ای مربی من ای مولای من ای کسی که امیدی بهت نیست مگه از ناحیه فضلت ای تمام من من را به صحبتت بنشون ای چاره بیچارگان ببین بدی حال عبدت رو ، نبودم یه ثانیه آزگار حتی یه ثانیه برات نبودم و اینه دلیل زمین خوردنم اما ای آقای من نزار دیگه  زمین بخورم به اینجا نگاه کن که یکی بعد نماز صبحش نشسته به درد دل با تو به صحبت با تو به امید کمک، به امید بخشش، نگاهی به من بنداز که دیگه نلرزه پام در این زمانه وانفسا دنیا بد جور فریبم داده ظواهر دنیا اسم و رسم و نگاه ها مرو از تو دور کرده محتاج نگاتم مثل من شده مثل کسیکه وسط یک بیابون تنها افتاده و امیدی به کسی جز تو نداره تو دلم پر از ترسه اما نور امید هم خودشم نشون میده اما تو این بیابون بی آب و علف یه نفر تنها کی باید به دادش برسه  و این فریاد منه که به جایی نمیرسه ای فریاد رس بیچارگان دریاب عبد بی چیزت را که نفسش بر او چیره شده و دیگر نای حرکت نداره چقدر خوبه توجه فقط به تو ، چقدر خوبه حرف زدن فقط با تو ، اما شرمندم که تو روز با همه عالم و آدم صحبت میکنم اما وقت صحبت با تو رو ندارم شرمنده ام. این از سیاهی دل منه ، این از گمراهی منه و این از غفلت منه تو که از دلم آگاهی و میدونی که چقدر مشتاق توام میدونی که دلم تنگه برای خلوت با تو توفیقم رو زیاد کن تا بیشتر باهات صحبت کنم ای تمام هستی ای رفیق کسی که تنهاس من تنها رو رفاقت کن.

اللهم صل علی محمد وآل محمد

بسم الله اومدم با ایده جدید

خدا ، بریدم از انچه که همرنگ دنیاست

سن عشق دیروز و امروز

تو ,ای ,رو ,صحبت ,، ,نمیدونم ,با تو ,من ای ,این از ,نمیدونم باید ,تو که

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سایت مرجع دانلود پایان نامه - تحقیق - پروژه وبلاگ شخصی محمدحسین پندخواهی | رهایی بخش | قصه نویسی ، داستان نویسی ، خاطره نویسی نوروز 1398 دوانویس فروشگاه اینترنتی چراغ های استخری جدید سال خرید کفش دخترانه شعرخانه طراحی سایت آرکا معرفی شهربازی ها و اماکن تفریحی ایران